بقلم:آقای ناصر الدین صاحب الزمانی
«بخشی از مجموعه بیادشناسی در انشاء تالیف مؤلف»
تقریبا قدر جامع نظریهء انشائی کلیه نویسندگانی که در موضوع انشاء فارسی، تاکنون کتاب یا مقالهای نوشتهاند،اینستکه«نویسنده باید ساد بنویسد.و انشاء باید ساده باشد»..ولی متاسفانه هیچیک اطلاعی راجع بچگونگی سادگی و ساده نویسی،وردهبندی و خصوصیات انشاء ساده و متکلف بدست خواننده نداده و اگر بعضی هم خواستهاند،توضیحی بدهند تنها بذکر یکی دو نمونه از آثار متکلف قدما و اشارهء مختصری بپبچیدگی و تصنع آن اکتفا کردهاند؛و در حقیقت توضیح و بیان قاعده در مورد سادهنویسی،خود،ساده و بدیهی(و توضیح واضحات)تلقی شده است؛و در نتیجه بارها دیدهایم که اکثر از معلمین،در سر کلاس بدانشآموزان خود دستور میدهند که ساده بنویسید ولی نه محصل بیچاره ازاین دستور سر درمیآورد و نه معلم میتواند بنابر قاعدهء صحیحی انشاء محصل خود را اصلاح کند.
شاید بیمورد نباشد که بگوئیم:آنچه که در وهلهء اول از مفهوم سادهنویسی ادراک میشود،اینستکه انشاء نباید بوسیلهء لغات مشکل و مهجور که در نظر خواننده غرابت دارد نوشته شود؛و عیب عمدهای هم که اغلب از نوشتههائی مانند تاریخ و صاف یا مقامات حمیدی و یا منشات میرزا مهدیخان گرفته میشود،همین وجود واژههای فراوان مهجور است که برای خواندن سرتاسری آنها،باید مانند خوانند نقوش و کتیبههای باستانی بچندین کتاب لغت که شامل لغتهای علمی و اصلاحی(فلسفی،