تمرین جلسه چهارم
- میدان شهدای مشهد را از نزدیک ببینید و آن را در 300 کلمه توصیف کنید.
نحوه تنظیم گزارش عاملی مهم در پذیرش گزارش است. ساختار و سازمان هر گزارش به طور کلی بر سه اصل قرار دارد:
الف- هر گزارش باید دارای موضوع، مقدمه، بدنه اصلی ( متن ) و پایان باشد.
موضوع
مقدمه
بدنه اصلی ( متن )
پایان
ب- هر خواننده گزارش ( گزارشخواه ) ممکن است نتایج و پیشنهادات گزارشگر را بپذیرد یا نپذیرد.
ج- نکات و نظریات عمده باید مورد تأکید قرار گیرد.
مقدمه گزارش
با پیشرفت سریع تکنولوژی و پیچیدگی سازمان های تولیدی و خدماتی دیگر این فرصت نیست تا مدیران و سرپرستان مطالب گزارش ها را جزء به جزء، از آغاز تا انجام بخوانند. آن ها انتظار دارند تنظیم کنندگان گزارش های مبسوط، ضمن آوردن مقدمه ای در یک یا دو صفحه، نظری کلی درباره مطلب مورد گزارش ارایه دهند. مقدمه ی گزارش باید به گونه ای آغاز شود که خواننده در راستای موضوع گزارش قرار گیرد، یعنی در همان دو، سه سطر اول بداند موضوع گزارش چیست. برای نیل به این
هدف مقدمه باید با جمله ای آغاز شود که بگوید گزارش درباره چیست و چرا تهیه ی گزارش لازم بوده است.
به طور کلی مقدمه باید سه هدف را دنبال کند:
الف- گزارش را در ارتباط با موضوع به گونه ای مطرح سازد که برای خواننده قابل فهم و با معنی باشد.
ب- در خواننده نسبت به موضوع ایجاد علاقه کند.
ج- باید به خواننده بگوید که از گزارش چه انتظاری باید داشته باشد.
متن یا بدنه اصلی گزارش
متن یا بدنه اصلی گزارش محل ارایه آمارها، داده ها و تحلیل و تفسیر آن ها، بیان معیارها و اثبات مدعی است.
پایان گزارش
پایان گزارش شامل نتیجه گیری، ارایه پیشنهادات و راه حل است که همراه با خلاصه نکات عمده گزارش ( در مورد گزارشات مفصل ) می باشد.
یک قانون طلایی در مورد صورت و شکل گزارش می گوید:
در مقدمه آنچه را که می خواهید به طور مختصر اعلام کنید.
در متن بگویید،
و در پایان آنچه را که گفته اید، بار دیگر به طور مختصر یادآوری کنید.
از آن جا که مقدمه و متن و پایان گزارش در شکل نوشتاری آن عملاً به صورت پاراگراف هایی جداگانه ظاهر می شوند. در بحث راجع به پاراگراف توضیحات بیشتری درباره شکل گزارش در ارتباط با پاراگراف نویسی داده خواهند شد.
تنظیم گزارش از جنبه پذیرش یا عدم پذیرش آن از سوی گزارشخواه
الف- در مورد خواننده ای که احتمال می رود گزارش و نتایج آن را بپذیرد و یا نسبت به نتایج و پیشنهادات قضاوتی کند، باید از روش قیاسی استفاده کرد یعنی پیشنهادات اصلی و فواید آن ذکر گردد و سپس بقیه متن گزارش صرف ارایه دلایل، اسناد، آمار و اطلاعات برای تأیید پیشنهادات گردد.
ب- در مورد خواننده ای که گمان می رود در برابر قبول نتایج و پیشنهادات مقاومت ورزد باید از روش استقرایی استفاده گردد بدین قرار که بدواً آمار،اطلاعات ارایه می شود و پس از تجزیه و تحلیل آن ها و استنتاجات لازم، پیشنهادات و راه حل ها مطرح می گردد.
بنابراین شناخت قبلی از نگرش ها، سوابق، طرز تفکر و نحوه ی برخورد گزارشخواه با مسائل و شخصیت او در نحوه تنظیم گزارش عاملی بسیار مهم بشمار می رود.
اصل تأکید در گزارش
چون خوانندگان گزارش معمولاً آنچه را که در آغاز و پایان مطلبی می خوانند، به یاد می سپارند بنابراین لازم است نکات عمده در آغاز و پایان گزارش قید گردد.این امر در مورد نکات عمده ی هر بخش از گزارش و در هر پاراگراف نیز باید مراعات شود. خوانندگان گزارش همچنین کلیات را بهتر از جزئیات بخاطر می سپارند. قدرت به خاطر سپاری مطالب و نکات عمده از سوی گزارشخواه بستگی به این دارد که گزارشگر چگونه این نکات را با نکاتی که گزارشخواه قبلاً می دانسته مرتبط سازد و چگونه نکات عمده را به هم ربط دهد.
معمولاً تعداد نکات عمده نباید از هفت یا هشت مورد تجاوز کند.
چگونه نکات عمده را مورد تأکید قرار دهیم؟
الف- جای نکته در گزارش، همانطور که قبلاً گفته شد باید آغاز و پایان گزارش باشد.
ب- اندازه و تناسب:
مقدار فضایی که برای یک نکته و یا مطلبی در نظر گرفته می شود، تعیین کننده اهمیت آن است. هرچه نکته ای مهمتر باشد جای زیادتری را به خود اختصاص می دهد.
ج- زبان تأکید:
کلمات همگی از قوت و اثر بخشی یکسانی برخوردار نیستند جملات باید روشن، محکم و مؤثر باشند. بکاربردن قیود و عبارات وصفی مانند ” مهمترین عامل ” ، ” نکته
اساسی ” و عباراتی از این گونه توجه خواننده را جلب می کند.
د- کاربرد علائم :
خط کشیدن زیر مطلب عمده، رنگی نشان دادن جملات و عبارات، نوشتن کلمات به صورتی درشت تر از بقیه کلمات، نوشتن به صورت ایتالیک، نمره گذاری و غیره
عامل مهم در تأکید گزاردن بر مطلب است.
الگوهای ساختار گزارش
الگوی استدلالی گزارش
١- الگوی قیاسی
الگوی بسیاری از گزارشات اداری و بازرگانی قیاسی است. در این الگو نکته اصلی و یا مهمترین پیشنهاد در آغاز ارایه می شود و سپس جزئیات و توضیحات و دلایل تأیید کننده به دنبال می آید.
شکل زیر نمودار الگوی قیاسی است:
نتیجه گیری کلی و پیشنهاد ******** اثبات اثبات اثبات ************** حقایق حقایق
فایده ی الگوی قیاسی آن است که آن چه که خواننده برای تصمیم گیری لازم است بداند مستقیماً و بلافاصله در اختیار او قرار می گیرد و نیازی به خواندن تمام گزارش پیدا نمی کند مگر آنکه شخصاً علاقمند باشدکه بداند نتایج چگونه بدست آمده است. برای خواننده ای که به نتایج گزارش جهت گیری قبلی ندارد و بیم مخالفت اولیه از سوی وی نسبت به پیشنهاد و راه حل ارایه شده نمی رود می توان از این الگو استفاده نمود.
اگر خواننده گزارش جهت گیری خاص و یک سویه ای داشته باشد ممکن است قبل از مطالعه تمام اطلاعات و حقایق و نحوه ی نتیجه گیری کلی و پیشنهاد ارایه شده بر ضد پیشنهاد و یا نتیجه، جبهه بگیرد و سپس بر اثر تعهد روانی که نسبت به مخالفت اولیه در وی ایجاد می شود دیگر به دلایل و توجیهات گزارش توجه نکند، در چنین حالتی استفاده از الگوی قیاسی مناسب نیست.
٢- الگوی استقرایی
ترتیب الگوی استقرایی عکس ترتیب قیاسی است بدین قرار که اول آمار و اطلاعات و حقایق ارایه می شود، سپس بر پایه آن ها استدلال و نتیجه گیری شده و نهایتاً پیشنهاد و یا راه حل مسأله مورد نظر ارایه می گردد.
شکل زیر نمودار الگوی استقرایی است:
حقایق حقایق حقایق ************* اثبات اثبات ************** نتیجه گیری کلی- پیشنهاد راه حل
مسأله وقت خواننده عاملی است که باید در تهیه گزارش به صورت استقرایی مورد توجه قرار گیرد، خواننده باید با حوصله باشد و با اطلاعات و داده ها آشنا گردد تا بعداً به نقطه نظر گزارشگر برسد. همچنین وقتی حدس زده می شود که خواننده جهت گیری منفی نسبت به پیشنهاد داشته باشد کاربرد روش استقرایی می تواند او را تشویق به مطالعه گزارش و دریافت حقایق کند و درجه ی احتمال مخالفت او را با پیشنهادات کاهش دهد.
٣- الگوی گزارش بر حسب ترتیب اهمیت
وقتی که گزارش را بر حسب درجه اهمیت مطالب تنظیم می کنیم، می توان از مهمترین یا از کم اهمیت ترین مورد آغاز نمود. مثلاً در مورد مشکلات متعدد می توان از مشکلات جزئی شروع و به مشکلات عمده ختم کنیم، یا برعکس. در مورد مسأله ای که مورد منازعه و اختلاف است ترتیب ذکر مسائل از کم اهمیت تر به مهمترین مناسب است، زیرا خواننده را قدم به قدم آماده پذیرش نقطه نظرها و حقایق می کند تا آن که به نکته اساسی و اوج مطلب برسد.
در گزارشات شفاهی، باید از کم اهمیت ترین شروع و به مهم ترین نکته ختم کرد زیرا مهم ترین نکته که در آخر کار ارایه می شود مورد توجه شنونده قرار گرفته و آن را به خاطر خواهد سپرد.
٤- الگوی تقدم زمانی
این الگو برای گزارش حوادث و وقایعی که طبق تقدم و تأخر زمانی صورت می گیرد به کار می رود، مانند گزارشات پلیس، آتش سوزی، حوادث و گزارش مسافرت های اداری برای بازدید و برنامه انجام کار.
٥- الگوی قدم به قدم
این الگو که شکل ویژه ای از الگوی تقدم زمانی است برای توضیح و توصیف طرز کار یک دستگاه یا یک ماشین به کار می رود.
٦- الگوی مسأله- راه حل
این الگو در واقع نوعی الگوی استقرایی است و در موردی به کار می رود که شرایط نامناسبی در امری وجود داشته باشد و گزارش شامل پیشنهاد برای رفع آن مشکل باشد. نویسنده گزارش از توصیف و تشریح مشکل شروع می کند و سپس راه حل مناسب را انتخاب و پیشنهاد خود را ارایه می دهد. ضمناً مزایا و محدودیتهای پیشنهاد را نیز ذکر می کند.
٧- الگوی معیار- اقدام
هرگاه لازم شود که متغیرهای چندی را با معیار واحدی بسنجیم و مزایا و معایب هر یک را تعیین و سپس یک متغیر را از بین متغیرها انتخاب کنیم از الگوی معیار- اقدام، استفاده می کنیم. مثلاً در مورد خرید یک دستگاه بر اساس معیار مورد نظر می سنجیم، مثلاً با معیار هزینه، عمر مفید، قابلیت انعطاف، سرویس پس از فروش و غیره، آنگاه یکی از آن ساخت ها را که با معیارهای ما توافق و تجانس بهتری دارد، انتخاب و پیشنهاد می کنیم.
٨- الگوی علت- معلول
استفاده از این الگو از هنگامی مفید است که بخواهیم عواقب احتمالی یک اقدام بخصوص را تجزیه و تحلیل کنیم. تلفیق زمانی و علت و معلولی نیز امکان پذیر است،البته یک معلول ممکن است چند علت و یا یک علت چند معلول داشته باشد.
در این الگو از عوامل شناخته شده بسوی عوامل ناشناخته حرکت می کنیم. این ترتیب در مورد سؤالاتی که جنبه پیش بینی دارد مفید است، مثلاً: اگر به قیمت اجناس دو درصد اضافه کنیم، با توجه به کشش عرضه این کالا در سود چه تأثیری خواهد داشت؟
خلاصه ی مرحله دوم گزارش نویسی
در مرحله دوم گزارش نویسی سروکار ما با طرح ریزی است یعنی با طرح ربط منطقی مطالب، و منظور از ربط منطقی مطالب آن است که بین کل و جزء و بین اجزاء از حیث درجه اهمیت تقدم و تأخر، علت و معلول و دیگر معیارها نظم و ترتیب معقول و روشن وجود داشته باشد، به صورتی که خواننده گزارش هم از کل موضوع تصویری روشن در ذهن پیدا کند و هم ترتیب و اهمیت نسبی اجزاء را با یکدیگر و با کل موضوع تشخیص و تمیز دهد.
در این شیوه یکی از روش های طرح ریزی، استفاده از شیوه ای است که آن را ” ذهن انگیزی ” می گویند نخست در ستون فهرست مطالب آن چه را که در آن لحظه در ارتباط با موضوع گزارش به ذهن می رسد بدون حذف هیچ کدام و بدون در نظر گرفتن تقدم و تأخر، ممکن یا غیر ممکن و منطقی یا غیر منطقی آن ها یادداشت می کنیم. سپس ابتدا به مطالعه و بررسی یکایک مطالب قید شده پرداخته، موارد نا مربوط و غیر ممکن و غیر منطقی را حذف و بعداً مطالب باقی مانده را مجدداً بررسی و از بین مطالب مشابه یکی را انتخاب و موارد مکمل را تلفیق می کنیم. بعد از این عملیات مطالب و مواردی را که بدین نحو فراهم شده در ستون دیگر با توجه به تقدم و تأخر، موارد منطقی و موارد مربوط یادداشت می کنیم:
فهرست مطالب فهرست مطالب
بدون در نظر گرفتن: با در نظر گرفتن:
١- تقدم و تأخر ١- تقدم و تأخر
٢- ممکن یا غیر ممکن ٢- امکانات
٣- منطقی یا غیر منطقی ٣- موارد منطقی
٤- مربوط یا نا مربوط ٤- موارد مربوط
یکی دیگر از وسایلی که در این رابطه می توان از آن استفاده کرد، برگه و یا فیش است.
از مسائل دیگری که در طرح ریزی مطرح است مسأله تقسیم یا ماده بندی مطالب است. به منظور این که نوشته ما صورت پیدا کند و درک آن برای خواننده راحت ترباشد، مطلب بایستی تقسیم یا اصطلاحاً ماده بندی گردد. این ماده بندی به شکل های مختلفی صورت می گیرد:
روش رسمی روش عددی
١ ١ ١
٢ ٢ ٢
٢/١ ٢- الف ١
٢/٢ ٢- ب ٢
٢/٣ ٢-٣ ٣
٣ ٢-٤ ٤
روش رسمی روش عددی روش اعشاری
٤ ٢-٤- الف ١
٤/١ ٢-٤- ب ٢
٤/٢ ٢- ج ٥
٤/٣ ٣ ١
متن هایی که یکسره نوشته و ماده بندی نگردیده است، خسته کننده بوده و درک مطالب و به یاد سپردن آن مشکل تر است. لازم است ارتباط پاراگراف ها نسبت به هم رعایت و به طرح کلی گزارش نشان داده شود.
به طور کلی و مختصر مرحله دوم گزارش نویسی مرحله شکل و صورت گزارش است که در آن مطالب باید به صورت توالی منطقی درآید.
از این لحاظ مراتب زیرباید رعایت شود:
١. مشخص نمودن عناوین اصلی و فرعی و خطوط مهم گزارش.
٢. طبقه بندی عناوین اصلی و فرعی و مرتب کردن آنها بر حسب درجه اولویت و اهمیت.
٣. بررسی نهایی طرح برای تهیه پیش نویس گزارش که خود مقدمه مرحله سوم گزارش یعنی نگارش آن است.
چند قاعده در تهیه رئوس مطالب ( کد بندی )
١- کل باید با اجزاء برابر باشد.
٢- قسمت ها از لحاظ اندازه باید متعادل باشند.
٣- اختصاص یک بخش فرعی جداگانه بدون آنکه به بخش بزرگتر تعلق داشته باشد، مقدور نیست.
مراحل چهارگانه گزارش نویسی
پس از آن که مفهوم گزارش نویسی روشن شد و با کلیات مربوط به گزارش نویسی آشنا شدیم، اکنون به مراحل چهارگانه ای می پردازیم که هر گزارشی از مرحله تکوین فکر خام تا مرحله تجسم و تبلور آن به شکل مکتوب از سر می گذراند.
لازم است که مراحل چهارگانه و ترتیب آن ها به خوبی درک شوند، هیچ یک از مراحل نامبرده نباید حذف و یا بی اهمیت تلقی گردد، نباید مرحله ای را با مرحله دیگراشتباه کرد، عدم رعایت این مراحل موجب می شود که گزارش به صورت نوشته ای مبهم، بی سروته و مغشوش درآید که نه گزارشگر را رضایتی دست می دهد و نه گزارشخواه را فایده ای و نتیجه کار صرف بیهوده وقت، انرژی، مواد و حتی موجب خسارت و زیان خواهد بود.
مراحل چهار گانه گزارش نویسی عبارت است از:
١. مرحله برنامه ریزی، تدارکات و تهیه مقدمات
٢. مرحله تنظیم و سازماندهی گزارش ( طرح ربط منطقی مطالب )
٣. مرحله نگارش
٤. مرحله تجدید نظر و اصلاح و تهیه متن نهایی
مرحله اول گزارش نویسی : برنامه ریزی
هرچه در مزایای برنامه ریزی برای انجام امور سخن بگوییم کم است، فردی که در کارهایش برنامه ندارد مسلماً برای فراهم آوردن شکست در کارها، برنامه دارد. بدون برنامه کارکردن به مانند پر کاهی بودن بر امواج دریای مسائل زندگی است، دستخوش امواج گوناگون مشکلات که او را به هر سو می کشند و می برند.
مسأله مقدمات و برنامه ریزی برای تهیه گزارش بر حسب نوع آن متفاوت است. در مواردی می توان تمام روند برنامه ریزی را در ذهن خود آماده و متمرکز کنیم و نیازی به پیاده کردن آن بر روی کاغذ نمی باشد. در واقع اکثر گزارشات مختصر و توضیحی، بدین صورت در می آید. در موارد دیگر تهیه مقدمات و تدارکات کار نیاز به صرف وقت فراوان و فراهم آوردن مواد و مصالح زیاد دارد.
برای برنامه ریزی و تهیه مقدمات روش های گوناگونی وجود دارد اما اگر هدف ما جستجوی واقعیت و اعمال دقت باشد، بهترین روش همان است که محققان وپژوهشگران به کار می برند که به روش علمی مشهور است. نویسندگان گزارش های اداری و فنی نیز، به دنبال کشف حقایق و نتایج قابل تأیید هستند، لذا بهتر آن است که در مرحله برنامه ریزی و تهیه ی مقدمات از این روش استفاده شود. در صفحات بعد دو واژه ” تحقیق ” و ” گزارش ” به صورت وجوه عام و خاص یک مقوله به کار رفته است.
مراحل روش علمی تحقیق
١. تعریف مسأله به صورت مشخص بر اساس معیار منطقی تعریف
٢. طرح مقدماتی تحقیق
٣. انتخاب روشی مناسب برای تحقیق
٤. جمع آوری اطلاعات و داده ها
٥. تحلیل و تفسیر
٦. نتیجه گیری بر اساس داده ها و تفسیرها
١- تعریف مسأله
تعریف مسأله باید در عبارتی روشن، دقیق، بدون ابهام و کوتاه بیان شود. تعریف باید جامع و مانع باشد، یعنی همه مصادیق خود را در بر بگیرد و مانع انواع دیگرگردد. مسأله ی مورد گزارش باید به طور مشخص و محدود تعریف شود، در تعریف باید حتی المقدور از کلماتی که قابل مشاهده، محاسبه و اندازه گیری باشد استفاده گردد.
صورت مسأله را می توان به سه وجه بیان کرد:
الف- عبارت مصدری: کشف علل غیبت زیاد در واحد تولید
ب- عبارت سؤالی: چه عللی باعث غیبت زیاد در واحد تولید می شود؟
ج- عبارت اخباری: می خواهیم به علل غیبت زیاد در واحد تولید پی ببریم.
برای دقیق تر و مشخص تر کردن تعریف، گزارشگر باید پرسش هایی را مطرح سازد مانند:
- از کجا می دانیم که میزان غیبت در واحد تولید زیاد است؟
- میزان غیبت در واحد تولید چقدر است ؟
- میزان غیبت در واحدهای دیگر سازمان چقدر است؟
- تا چه اندازه میزان غیبت در واحد تولید، با میزان غیبت در واحدهای دیگر یا در صنعت مشابه قابل مقایسه است؟
- آیا علت غیبت چیزی است که تحت کنترل نهاد است؟
- اگر بتوان علت غیبت را کنترل کرد بهترین روش تقلیل آن کدام است؟
این گونه سؤالات و سؤالات مشابه به گزارشگر کمک می کند که مسأله را به نحو بهتری تعریف کرده و مشخصات لازم را در آن بگنجاند. همین تعریف دقیق مسأله است که بعداً به صورت موضوع و مقدمه گزارش متجلی می شود.
٢- طرح مقدماتی تحقیق ( گزارش )
طرح مقدماتی تحقیق شامل چهار موضوع است:
موضوع تعیین هدف تحقیق ( گزارش )
الف- اطلاع: صرف بیان حقایق و یا توصیف رویدادها
ب- اطلاع همراه با تفسیر داده ها و ذکر علل
ج- اطلاع همراه با تفسیر داده ها، ذکر علل و استنتاج به انضمام اریه پیشنهاد و راه حل
موضوع معیارهای انتخاب متدولوژی تحقیق ( گزارش )
معیارهای انتخاب متدولوژی تحقیق ( گزارش )، با توجه به ویژگی های روش ای جمع آوری اطلاعات که شامل مصاحبه، پرسشنامه، مشاهده، تجربه و آزمایش، مراجعه به کتابخانه، اسناد و مدارک است و با در نظر گرفتن مطالب زیر صورت می گیرد:
الف- ماهیت تحقیق ( گزارش )
ب- هزینه تحقیق ( گزارش )
ج- فواید ممکن
د- حدود زمان و دقت لازم برای تحقیق ( گزارش )
و- تنظیم یک فرضیه در ارتباط با موضوع تحقیق ( گزارش )
موضوع طرح سؤالات، مشکلات و تنگناها
- آیا وقت کافی برای انجام تحقیق ( گزارش ) داریم؟
- آیا امکان مالی فراهم است؟
- آیا منابع لازم مانند افراد، مواد و تسهیلات در دسترس است؟
- آیا در انجام تحقیق ( گزارش ) همکاری دیگری لازم است؟
- آیا در تحقیق ( گزارش ) مورد نظر به دانش تخصصی که تحقیق کننده ( گزارشگر ) ندارد، مورد نیاز است؟
- آیا همه مطالب و موضوعات به صورت منطقی صورت برداری و ملحوظ شده است؟
موضوع نظر گزارشخواه
مقصود دیدن مسأله از دیدگاه و از زاویه دید گزارشخواه است. بررسی امکانات و نگرش ها به مسأله و در میان گذاشتن این مسائل با گزارشخواه.
٣- انتخاب روش مناسب برای تحقیق ( گزارش )
اکنون که با توجه به روش های جمع آوری اطلاعات با معیارهای انتخاب آشنا شده ایم می توانیم عملاً یک روش را برگزینیم مثلاً روش مصاحبه، یا پرسشنامه و یا مخلوطی از دو روش را.
٤- جمع آوری، تنظیم و طبقه بندی اطلاعات
قبلاً با روش های جمع آوری اطلاعات سروکار داشتیم اکنون عملاً به جمع آ وری اطلاعات بر اساس روش انتخاب شده می پردازیم.صرف جمع آوری در هم و آشفته مقداری اطلاعات نمی تواند به یافتن علل مسأله یا به راه حل مسأله کمکی بکند. هر چند وجود اطلاعات صحیح و دقیق و مربوط لازم است، اما اطلاعات بخودی خود موادی خام هستند که گزارشگر باید بتواند آن ها را طبقه بندی و تنظیم کند و در مرحله بعد مورد تفسیر و تحلیل قرار دهد و آن گاه دست به استنتاج بزند.
در مقام تشبیه می توان آمار و اطلاعات را به مواد خام برای آشپزی تشبیه نمود، درست است که برای پختن غذا مواد خام به مقدار کافی و به صورت مناسب لازم است ترکیب این مواد به صورت درست است که از آن هاغذایی ماکول می پزد. اطلاعات و آمار نیز آن گاه معنی دار می شود که طبقه بندی و تنظیم و سپس تفسیر و تحلیل شوند.
تنظیم و طبقه بندی آمار و اطلاعات شامل چهار مرحله است:
الف- طبقه بندی داد هها
ب- عینیت گرایی
ج- تحلیل داده های کیفی
د- تحلیل داده های کمی
اطلاعات به طور کلی یا مقداری است یا غیر مقداری. تجزیه و تحلیل اطلاعات مقداری آسان تر است، زیرا با استفاده از روش های آماری قابل تحلیل و بررسی است. در بسیاری از موارد می توان اطلاعات غیر مقداری را هم به اطلاعات مقداری تبدیل نمود تا نسبت به پاسخ و تقلیل اشتباهات اطمینان حاصل گردد. در موارد اطلاعات غیر مقداری یا کیفی مانند رنگ مو یا نژاد، ملیت،
کدگذاری، درصدها و کسرها به صورت کمی ارایه داد.
برای تبدیل اطلاعات کیفی به مقادیر وصورکمی ممکن است:
الف- مشاهدات و اطلاعات کیفی شمارشی و به صورت عدد منعکس گردد.
ب- اطلاعات و حقایق کیفی به صورت درصد ( پورسانت ) ذکر شود.
ج- اطلاعات و مشاهدات کیفی به صورت درجات و طبقات بیان شود ( مانند درجه یک، درجه دو که حاکی از درجه کیفیت باشد).
د- تمایلات شخصی افراد را نسبت به امری به صورت درجات طبقه بندی شود و برای هر درجه و طبقه نمره ای و ارزشی تعیین گردد.
مثلاً در مورد تمایل افراد به دیدن مسابقه فوتبال ممکن است آن ها را به سه طبقه ی الف، ب و ج طبقه بندی نمود و سپس برای هر طبقه نمره ای در نظر گرفت.
٥- تحلیل و تفسیر داده ها و ارزش گذاری آنها ( استنتاج )
پس از آن که اطلاعات دسته بندی و تجزیه و تحلیل شد، گزارشگر می تواند بر اساس تجزیه و تحلیل آماری، اطلاعات را توجیه منطقی نموده و به کشف و استنتاج راه حل مشکل موفق گردد. برای آنکه گزارشگر از مطالعه ی اطلاعات موجود به نتیجه برسد و در توجیه منطقی و مستدل به منظور رسیدن به کنه مطلب و پاسخ مشکل موفق گردد لازم است استدلال خود را کاملاً مشخص نماید. معمولاً جهت استدلال و نتیجه گیری از روش های استقرار، قیاس و تمثیل استفاده می شود.
٦- نتیجه گیری
در این مرحله گزارشگر پس از ذکر مختصر درباره مشکل، یادآوری نکات عمده حقایق به نتیجه گیری کلی و در واقع به اظهار نظر درباره عوامل و موجبات مسأله می پردازد و سپس راه حل های پیشنهادی را برای ارایه در گزارش خود آماده می سازد.
شرح مختصر مرحله یک گزارش نویسی
آنچه که در صفحات قبل درباره مرحله یک گزارش نویسی آمده، شرح جامع تهیه مقدمات و برنامه ریزی بود که معمولاً با تهیه گزارش هایی سروکار داریم که مختصروکوتاه هستند و غالب گزارش های اداری را شامل می شوند. لذا برای این نوع گزارش ها به شرح مختصر مرحله یک یعنی تهیه مقدمات و تدارکات می پردازیم.
این مقدمات عبارتند از:
١- جمع آوری کلیه اطلاعات و مطالب مربوط به گزارش
٢- بررسی اجزاء:
الف- تعیین ارزش نسبی هر جزء
ب- حذف اجزای نا مربوط و زائد
ج- افزودن اجزای فراموش شده
٣- برای آن که بدانیم چه چیزی را باید افزود و یا باید حذف کرد لازم است اجزاء را با هدف و مقصود گزارش تطبیق داد:
الف- چه کسی آن را خواهد خواند؟
ب- چه کسی آن را خواسته است؟ ( ممکن است که خواننده گزارش و کسی که آن را خواسته هردو یکی نباشد )
ج- خواننده چه انتظاری از گزارش دارد؟
د- چگونه از آن استفاده خواهد کرد؟
٤- طرح و پاسخ روشن و مطمئن به شش سؤال اساسی:
چه چیز؟ چگونه؟ با یا برای چه کسی؟ کجا؟ چه موقع؟ و چرا؟
واژه ی گزارش به معنی به جای آوردن، انجام دادن، اظهار نظر کردن، در میان نهادن و شرح و تفسیر کردن است. واز مصدر گزاردن ساخته شده است. « گزار » بن مضارع « ش » پسوند اسم مصدر ساز می باشد.
معنی اصطلاحی واژه گزارش:
گزارش در اصطلاح به مطلبی گفته می شود که از شرح، تفسیر، بیان، تحلیل مطالب و نیز علل مسائلی خاص گفتگو کند.
تعریف گزارش نویسی:
گزارش نویسی عبارت است از به تحریر در آوردن اخبار، اطلاعات، حقایق، علل مسائل و رویدادها، تجزیه و تحلیل منطقی و متوالی آن ها، برای رسیدن به راه حل صحیح، که همراه با اختصار و روشنی تدوین شده و بر دو اصل « سالم نویسی » و « ساده نویسی » استوار باشد.
در واقع گزارش نویسی، فنی است که با آگاهی از آن فن، مطالب هر موضوعی را می توان، طوری طبقه بندی کرد و نظم بخشید که هدف مورد نظر را در کوتاهترین زمان و با ساده ترین کلام به دست آورد.
فایده گزارش نویسی:
فایده و هدف از نوشتن گزارش، رساندن پیام خود به خواننده با سرعت و صحت و روشنی است. و مهم این است که نویسنده گزارش، قادر باشد تصویری روشن ازفکر و هدف خود را در ذهن خواننده ترسیم نماید.
خواننده گزارش کیست؟
قبل از این که تصمیم به تدوین گزارش بگیرید باید بدانید که گزارش را برای چه شخصی یا اشخاصی تهیه می کنید. در واقع چه کسی یا کسانی، بر اساس گزارش شما تصمیم گرفته و اقدام خواهند کرد.
دانستن افکار، تمایلات، خلق و خوی، تحصیلات، تجربیات و نحوه تصمیم گیری خواننده گزارش و این که آیا او خود تصمیم می گیرد یا آن که گزارش را برای اظهار نظر به نزد دیگران ارسال می دارد، برای تهیه کننده گزارش بسیار مهم است. زیرا با آگاهی از مسائل فوق می توانید گزارش خود را به شکلی تهیه کنیدکه رسیدن به هدف را سریعتر و مطمئن تر کند.
در اغلب اوقات شروع کننده ی یک مکاتبه شما هستید، لذا باید بدانید که چه نتایجی را انتظار دارید، و چه کسی اقدام خواهد کرد. اما اگر یک مقام مافوق از شما بخواهد که گزارشی تهیه کنید، در این حالت باید شما تصمیم گیرنده نهایی مطالب گزارش خود را شناسایی کنید، تا بتوانید با رعایت نکات یاد شده گزارش خود را طراحی کنید.
مثلاً اگر مدیر امور اداری هستید و معاون اداری و مالی سازمان مربوطه از شما بخواهد که گزارشی از نحوه مکاتبات داخل سازمان برای او تهیه نمایید، باید مطمئن شوید که او گزارش را برای تصمیم گیری خود می خواهد؛ و یا آن که گزارش را برای پاره ای از تصمیم گیری ها، به نزد رئیس سازمان ارسال می دارد. این در طراحی وتعیین هدف گزارش شما بسیار با اهمیت است.
بنابراین با توجه به موارد فوق تهیه گزارش به یکی از این دو شکل مربوط می شود:
الف- از شما خواسته می شود که گزارشی تهیه کنید.
ب- خود شروع به تهیه گزارشی می نمایید.
الف:
هنگامی که از شما خواسته می شود که یک گزارش تهیه کنید، می توانید این خواسته را به یک سؤال تبدیل نمایید. مثلاً اگر از شما خواسته شود که گزارشی از نحوه ی گردش مکاتبات در داخل سازمان برای رئیس سازمان تهیه کنید، این طور فرض کنید که او می خواهد بداند، چه نارسایی باعث به تعویق افتادن پاسخ نامه ها شده، و علت این نارسایی ها چیست؟
هر چند مدیران کمتر توضیح دقیقی از خواسته خود را عنوان می کنند ( شاید علت این موضوع آن باشد که نسبت به موضوع کاملاً فکر نکرده اند و یا تصور می کنند خود شما مقصود آن ها را خوب می دانید. ولی شما باید برای شروع به نوشتن ،کلیه سؤالاتی را که نیاز دارید بدون واهمه بپرسید، و اگر احیاناً نمی توانید مستقیماً سؤالات خود را از وی بپرسید، در آن صورت مجبور هستید از طریق امکاناتی که دارید، به درک مسأله برسید. به عنوان مثال باید احتمال دهید که اخیراً درجریان مکاتبات سازمان، و پاسخ گویی به برنامه ها اتفاقی افتاده که چنین گزارشی را خواسته اند. در این حالت سئوالی که شما باید طی گزارش به آن پاسخ داده شود و به عبارت بهتر هدف اصلی گزار شخواه می باشد عبارتست از اینکه:
مشکل ناشی از چیست و چه اقدامی باید صورت گیرد که چنین مشکلاتی پیش نیاید
وقتی فکر می کنید سؤال را به طریق صحیح تنظیم کرده اید، باید خود را به جای خواننده اصلی گزارش گذاشته، بپرسید آیا همه اطلاعات مورد نیاز را در پاسخ به » : این سؤال می یابم؟ و اگر به نتیجه مثبت رسیدید، شروع به تدوین گزارش نمایید، در غیر این صورت سؤال خود را باید اصلاح کنید. «
ب:
وقتی بر اساس خواسته فردی دیگر می نویسید، آن شخص منظور شما را می داند، ولی وقتی که شما آغاز کننده ی مکاتبه هستید، خواننده از ابتدا هیچ گونه آگاهی از منظور شما ندارد، در این صورت خیلی مهم است که مسأله را به عنوان یک سؤال که از خواننده باید بپرسید، عبارت بندی کنید؛ یعنی، باید متوجه باشید چون شما مدتی راجع به مسأله فکر کرده و مطالب زیادی برای گفتن دارید، ممکن است بیش از حد مطلب را طولانی کنید، و یا به دلیل آگاهی های خود ،از بکار گیری ادله ی لازم و
مناسب خودداری نمایید.
مثلاً اگر بخواهید گزارشی از کندی کار در گردش مکاتبات اداری، بدون هیچگونه خواسته قبلی به اطلاع رئیس سازمان برسانید؛ کار خود را با یک توضیح علمی در سازمان های موفق مشابه شروع کرده، سپس علل نارسایی و کندی کار را در سازمان متبوع توضیح دهید و نیز راه حل های رسیدن به هدف « گردش مکاتبات » را ارایه نمایید.
توصیف خوب فقط ردیف کردن صفت و موصوف نیست. توصیف در واقع جزئی نگری همراه با عینیت گرایی است.
چند فوت برای نوشتن یک توصیف خوب:
از صفت خاص استفاده کنید:
کلمات هم برای خودشان انرژی دارند. انرژی بسیاری از کلمات (و صفت ها) به دلیل استفاده بیش از حد آنها در طول تاریخ گرفته شده است. تا دلتان بخواهد از این ترکیبات داریم. مثلاً: بهشت برین(از ادبیات قدیم) و لاله سرخ(از ادبیات معاصر) و قس علی هذا. بهتر است به ترکیبات جدید رو بیاورید.
در انتها خواهم گفت که در استفاده از صفت خاص(و هر چیز دیگر) هم زیاده روی نباید کرد. چون قند خون متن را بالا می برد و این موجب مرض است.
کلی گویی نکنید:
رنگ سفید را در نظر بگیرید. اگر بخواهید چیزی را با رنگ سفیدش توصیف کنید، آنقدر باید جزئی شوید که مثل این باشد که همان شی در برابر مخاطب قرار گرفته. سفید هم انواعی دارد: شیری، برفی، براق و... دقیقاً جزئیات را بنویسید. در توصیف یک چیز باید آنقدر جزئی شد که توصیفات منحصر به همان شی باشد. باید حجاب بین آنچه می بینید و می نویسید را بردارید.
از همه حواستان استفاده کنید:
چرا از همه نعمت هایی که خدا به ما داده است، برای درک کردن و بعد هم توصیف کردن استفاده نمی کنیم؟ درست است که بیشتر اطلاعاتِ ورودی انسان از راه چشم است، ولی چرا از بقیه حواس استفاده نکنیم؟ توصیف فقط دیدن نیست. لمس کردن، بو کردن، مزه کردن، شنیدن و حتی چیزی که به آن می گویند «حس ششم» هم جزو توصیف است. اگر همه اینها در کنار هم باشند موصوف را بهتر می توان توصیف کرد. متنی که توصیف یک میدان شلوغ و کثیف شهر است باید بوی گند فاضلاب و یا دود ماشین بدهد، باید پر از صدای بوق ماشین ها باشد.
سر صحنه حاضر باشید:
از نزدیک ببینید و بعد بنویسید. برای توصیف واقعیات از آنها تصویر خیالی نسازید. توی اتاقتان ننشینید، بروید بیرون هوایی به کله تان بخورد. باید طوری توصیف کنید که مخاطب فکر کند سر صحنه حاضر است و دارد قضیه را با چشم (و دیگر حواس) می بیند. تا از نزدیک نبینید به جزئیات ماجرا پی نمی برید.
فعل هم جان دارد:
این قدر به صفت فکر نکنید. با یک تیر دو نشان بزنید. یک فعل خوب بیاورید تا نقش فعلی اش را بازی کند و به جمله مفهوم بدهد. فعل باید جاندار باشد تا بتواند توصیف کننده خوبی هم باشد. می شود گفت: صبح شد. خیلی بی حس و ساکت و تخت. و می شود گفت: خورشید بالا آمد. فعل جاندار شد، تخت نیست، حرکت دارد.
هویتِ شناسنامه ای جمله:
تا جایی که می توانید از فعل مجهول استفاده نکنید. جمله باید پدر و مادر داشته باشد. فاعلِ فعل مجهول قبلاً مفعول بوده است. فعل مجهول تخت و بی حرکت و منفعل و مرده است. بیشتر از این مسأله را باز نمی کنم. امیدوارم خودتان درک کنید. البته در مصرف افعال جاندار هم زیاده روی نکنید. عدالت را رعایت و از همه ظرفیت های جمله استفاده کنید.
زیاده روی نکنید:
کلمات به تنهایی تاریک هستند و برای اینکه بتوان آنها را روشن کرد، باید از صفت مرغوب (که مثل لامپ کم مصرفهای جدید است) استفاده کرد. صفتی که هر کلمه را به اندازه خودش توصیف کند نه کمتر و نه بیشتر. اگر متن را خیلی روشن کنید چشم را می زند. مثل این است که خودکاری را دست گرفته باشی و بخواهی به جزئیاتش توجه کنی. بعد از مدت کوتاهی همه جزئیات را می فهمی و دیگر از نگاه کردن به آن حالت به هم می خورد. حالا اگر چیزی را زیادی توصیف کنی، حتی توصیف خوب، مخاطب همین حال را خواهد داشت.
- میدان شهدای مشهد را از نزدیک ببینید و آن را در 300 کلمه توصیف کنید.
مشخصات نثر خوب:
نثر خوب باید:
- روشن باشد (استفاده از توصیف)
- کوتاه باشد (ایجاز)
- ساده باشد (روانی مطلب)
چگونه روشن باشد؟
سعی کنید در نوشته کلماتی به کار نبرید که چند معنایی و خیلی دور از ذهن باشد. مخاطب را گیج نکنید. بهترین راه روشن شدن متن استفاده از توصیف به جا و درست و دقیق است. منظور از توصیف آوردن صفت محض نیست. توصیف یعنی خوب دیدن و خوب نوشتن. عرصه توصیف عرصه عینیت گرایی است. واقع بینی. توصیف قضاوت را در حس می برد و نتیجه گیری را به مخاطب می سپارد.
در توصیف باید توجه داشت:
- به رعایت ضریب ها. یعنی ملاک داشتن برای توصیف. وقتی بخواهیم ضریب ها را رعایت کنیم ممکن است مجبور شویم بسیاری از دیده ها را ننویسیم.
- به فرق دیدن و نگاه کردن. دیدن با نگاه کردن فرق می کند. اولی سرسری است و دومی با توجه. نباید از واقعیت ها تصویری خیالی بسازیم. باید واقعیت را دید و بعد نوشت.
- عادت شکنی. با تغییر جغرافیا و فضا انسان عادت هایش را می شکند و نگاهش دقیق تر می شود. گویا تاریخش هم عوض می شود. غریب بودن مکان باعث می شود انسان نگاهش دقیق شود. برای همین است که بسیاری از نویسنده های خوب، سفر زیاد می روند و سفرنامه می نویسند. اصلاً تغییر دادن عادت باعث رویش ادبیات می شود. بیشترین رویش های ادبیاتی ما در ادبیات جنگ و دفاع مقدس است (که ضد شرایط عادی است) و سفرنامه نویسی. حجم زیادی از آثار جلال آل احمد سفرنامه است و سفر یعنی تجربه واقعیت. یکی از تکنیک های ورزیده شدن در نویسندگی خلاصه کردن نوشته های دیگران است. محدودیت ها انسان را ورزیده می کند.
معایب یک متن غیر توصیفی:
1- قضاوتی است: سریع درباره موضوع قضاوت میکند و نتیجه را تحویل خواننده میدهد. قضاوت شما باید به جان متن نفوذ کند. مخاطب باید کیش و ماتِ متن شما بشود و با دست خودش برود به آن خانه ای که شما می خواهید. یعنی خودش به نتیجه ای که شما می خواهید برسد.
2- بی اثر است: و در مخاطب تأثیر نمی کند. در توصیف داستان بر بیان ارجحیت دارد. مراجعه شود به مقدمه داستان و راستان شهید مطهری.
3- لذت کشف را از مخاطب می گیرد. ( ایضاً مراجعه شود به مقدمه داستان راستان)
4- زائد و دست و پا گیر است. انتزاعی بودن کلمات باعث حجیم شدن نوشته برای رساندن مفهوم می شود. بهترین راه این است: کلمه و جمله ای که خودتان نمی فهمید به مخاطب عرضه نکنید.
- از منابع قدیمی نثر فارسی (مثل سفرنامه ناصر خسرو یا تاریخ بیهقی) متن کوتاهی را انتخاب کرده و از ضرب آهنگ آن لذت ببرید و برای ما هم بیاورید. همچنین چگونگی ارتباط دادن بین اجزای اثر را تحلیل کنید.
- همین کار را با یک نوشته معاصر انجام دهید. از آثار جلال، شریعتی، آوینی، شجاعی، میرشکاک، امیر خانی یا هر کس که سرش به تنش بیارزد.
الف: ریتم:
نوشته باید ریتم و ضرب آهنگ داشته باشد. وگرنه جذابیت کار پایین می آید و خواننده خسته می شود. متن یکنواخت می شود و کلیشه ای. در سینما با استفاده از کات های سریع و در شعر با به کار بردن قافیه و یا به هم ریختن آن در شعر نو تلاش می کنند به اثر ضرب آهنگ بدهند. مثلاً ضرب آهنگ و وزن مثنوی را گویا فقط مخصوص حماسه ساخنه اند.
چند فوت و فن:
- حذف کلمات و رسیدن به جملات کوتاه.
- جا به جایی افعال و به هم ریختن دستور زبان دانشگاهی! دستور زبان وحی منزل نیست که ثابت باشد و لایتغیر. در دستور زبان کُخ بریزید.
- استفاده از تکنیک های عامه مردم (مکالمه های مردمی، ضرب المثل ها و ...)
- منابع کهن زبان فارسی ضرب آهنگهای جالبی دارند برای آشنایی بیشتر به آنها مراجعه کنید.
ب: ارتباط بین اجزای اثر:
متن باید نخ تسبیح داشته باشد. کلمات مثل قطعات آجری هستند که شما باید ملاتی بین آنها بریزید و آجر ها را به هم بچسبانید. تا ساختمان اثر روی هوا نداشته باشد و روی روح مخاطب هوار نشود.
چند فوت و فن:
با استفاده از تکنیک هایی مثل نوشتن جاده ای(پشت سر هم بودن اتفاقات)، یا سیر زمانی دادن به مطلب (مثل سفرنامه ها)، یا تکرار افراد و اشیاء و فضاها در جاهای مختلف اثر( مثل حضور پیراهن و خواب در داستان قرآنی حضرت یوسف)، یا تکرار یک جمله خاص(«فبای الا ربکما تکذبان» در سوره الرحمن سی و چهار بار تکرار شده) و یا ... می توان بین اجزای اثر ارتباط برقرار کرد.
چند نکته متفرقه:
- مردمی نوشتن به معنای این نیست که هر چه در بین مردم رواج دارد را بگیرید و بنویسید. باید دنبال گوهر ها بود. باید به روش های مردم توجه کرد. مثل بی تکلف حرف زدن مردم یا رساندن مفهوم در عین سادگی با استفاده از کلمات ساده و عینی و ...
- درباره جایگاه مخاطب محوری و اینکه تا چه اندازه در جذب او به اثر باید کوشید می توانید مقاله سینما - مخاطب شهید آوینی را از کتاب آیینه جادو بخوانید.
- برای آشنایی با سبک های ادبی بهتر است به سراغ غول بزرگ بروید تا شاگردان او.
شروع را در آثار زیر را تحلیل کنید:
1- فصلی از «مدیر مدرسه» ی جلال آل احمد به انتخاب خودتان
2- بخشی از «خسی در میقاتِ» جلال آل احمد
3- شروع یک فیلم (ایرانی یا خارجی بودنش مهم نیست)
4- شروع یک شعر به دلخواه خودتان
5- شروع در یک گفتار روزانه مردمی(واقعی نه تخیلی)
یک نوشته از سه بخش اصلی تشکیل می شود:
شروع:
- چون اولین برخورد خواننده با نوشته است اهمیت زیادی دارد. باید مراقب بود تا از شروع خوبی استفاده کنیم.
- نمی شود تکنیک هایی که برای شروع وجود دارد را فرموله کرد. باید برای داشتن یک شروع خوب خلاقیت به خرج داد.
- اما برخی از روش ها و تکنیک های شروع خوب و جذاب:
شروع ناگهانی: بدون مقدمه سر اصل موضوع رفتن
شروع سؤالی: ایجاد سوال و ابهام
شروع توصیفی: توصیف موضوع نوشته به طور تفصیلی و با جزئیات
شروع با صدا: مثل صدای افتادن چیزی از بالا یا شکستن ظرفی
شروع حسی: استفاده حد اکثری از حواس برای درگیر کردن خواننده
دیگر شروع ها: استثناء، تعجب برانگیز، شروع زمان گذشته با افعال زمان حال و ...
میانه:
- وظیفه این بخش از نوشته بسط و توضیح مسأله است.
پایانه:
- بهتر است نتیجه گیری را به مخاطب سپرد و جایگاهی از فهم برایش قائل شد! (کار برجسته شهید مطهری در داستان راستان)
- اگر خدای نکرده خواستیم نتیجه گیری کنیم بهتر است ادات نتیجه گیری را حذف کنیم. خیلی ضایع است بگوییم: «پس نتیجه می گیریم که ...» باید توجه داشت که طرح موضوع خودش به نوعی نتیجه گیری است.
چند نکته:
- سعی کنید نوشته هایتان مردمی باشد. از الفاظ واقعی و مردمی استفاده کنید و از کلمات فلسفی و پیچیده دست بکشید. قرآن هم عینی و حسی است نه فلسفی و پیچیده و انتزاعی.
- مردمی نوشتن به معنای محاوره نویسی نیست.
- شکل مطرح شده(شروع، میانه، پایانه) در فیلم و شعر و داستان و اکثر قالب های هنری هم رعایت می شود.
- نوشته خوب نوشته ای است که ضمن دادن اطلاعات به مخاطب با او درگیری حسی داشته باشد.
آنچه در جلسه اول مطرح می شود طرح کلیات، آشنایی با بچه ها و دادن یکی دو تمرین است برای دست گرمی بچه ها. که از جلسه دوم، هم دست مایه ای برای نقد داشته باشیم و هم مثالهایی عینی از مباحث در میان تمرین بچه ها.
اما تیتر مباحثی که در جلسه اول مطرح خواهد شد:
- چرا نویسندگی؟ اگر حرف برای گفتن نداریم، همان دفتر خاطرات شخصی بس است و لزومی هم ندارد فن را یاد بگیریم./ فن را کسی یاد می گیرد که می خواهد دنبال اثر گداری باشد(مساله مخاطب محوری)
- نویسندگی (حداقل در این کارگاه) یعنی چه؟ کلید هایی کلی که در انواع گونه های متنی (شامل مقاله، یادداشت، داستان، فیلمنامه، طنز، خبر، گزارش، مصاحبه و ...) و حتی شعر و خطابه می تواند به کار آید./ فرق انشاء و نویسندگی در همین تنوع قالبها و به قول سینمایی ها ژانرهاست. در این کلاس هر کس ممکن است در یک قالب خاص رشد کند (و استاد ما هم باشد). گستردگی نکات این دوره هم به همین درد می خورد.
- شرایط نویسندگی / که آن قدری که به عقل ناقص ما رسیده شامل این چیزهاست:
الف) استعداد: مهم است اما نه به اندازه تلاش/ ممکن است بدون اینکه بدانید در شاخه ای خاص از نویسندگی مستعد باشید؛ پس باید استعداد را در عمل و با بیل زدن و کارگِل و عرق ریختن روی متن آزمود.
ب) علاقه: احساس نیاز تنها کافی نیست./ باید عطش زیاد فهمیدن و فهماندن داشته باشیم، باید شبها خواب نوشته مان را ببینیم./ کسی که بی علاقه کاری را دنبال کند، وقتی کارش دیده نشود یا مورد تقدیر قرار نگیرد یا به هر دلیلی کارش را کنار بگذارند، احساس خسران می کند.
ج) تلاش: باید باورمان شود چیزی نمی دانیم. راههایی برای تلاش کردن در این عرصه!:1- زیاد دیدن و شنیدن و زیاد زندگی کردن! 2- زیاد خواندن: معرفی کتابهای خوب نثر و نظم/ مصاحبه و گفت و گوهای خوب (داخلی و خارجی) را بخوانید. 3- زیاد نوشتن: پرهیز از وسواس ننوشتن یا منتظر مطلب عالی شدن/ موقع نوشتن متن را ویرایش نکنید. 4- زیاد نقد شدن و اصلاح کردن: پرهیز از وسواس خط نزدن و خودشیفتگی/ شیفته کلمات خود نباشید، بدهید چند نفر متن شما را بخوانند.
د) حرف داشتن: حرف داشتن در حد درد و سوز داشتن (علاقه به آرمان ها و قدرتمندی دردها، خودش از بزرگترین علایق و محرک ها هم هست)/ اگر بیش از مخاطب نمی دانیم و نمی فهمیم، حق نداریم ذهنش را اشغال کنیم./ مطالعه در شاخه های غیر ادبیات (تاریخ، دین، جامعه،بحث های روز و ...)/ تجربه (سیر آفاق و پختگی تاریخی)/ تفکر و خودسازی (سیر انفس/ محال است هنر انعکاس روح هنرمند نباشد و قضاوتهای او را منعکس نکند، پس به جای داشتن توهم بی طرفی باید جهت گیری هنرمند درست شود، دوربین چشمت را باید جای درستی بکاری)
و خلاصه این بند آخر اینکه برای حرف داشتن باید این کارها را کرد: مطالعه/ تجربه/تفکر/ خودسازی